دادنامه
تاریخ رسیدگی : 26/10/88
شماره دادنامه 2042
مرجع رسیدگی : شعبه 31 دیوان عدالت اداری
شاکی : خانم ج با وکالت آقای .
طرفیت شکایت : شهرداری تهران
موضوع شکایت و خواسته: ابطال اقدامات شهرداری در تملک پلاک ثبتی فرعی از . اصلی بخش . تهران و رای بر اساس استحقاق در مطالبه بهای ملک
گردشکار: شاکی دادخواست بطرفیت خوانده و بخواسته فوق الذکر به دیوان عدالت اداری تقدیم که پس از ثبت بکلاسه عمومی شماره در دیوان و ارجاع آن به این شعبه اند شعبه . به تصدی امضا کنندگان زیر تشکیل و پرونده متشکله تحت رسیدگی قرار گرفت که با ملاحضات مندرجات دادخواست شاکی و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به ؟ رای مینماید.
رای دیوان
شکایت آقای به وکالت خانم ف به طرفیت شهرداری مبنی بر ابطال اقدامات ( شهرداری)دو تملک پلاک ثبتی فرعی از اصلی واقع در بخش 12 حوزه ثبتی تهران و استحقاق در مطالبه بهای ملک با توجه به مفاد دادخواست تقدیمی و مستندات ابزاری و لایحه جوابیه شهرداری طرف شهرداری شماره. مورخ 6/11/87 و مجموع دلایل و مدارک مقبول در پرونده و صرف نظر از اینکه اراضی جهت اجرای طرح میدان بزرگ میوه و تره بار تهران و در راستای اختیارات حاصله از تبصره 6 ماده از قانون9 زمین شهری محسوب 21/6/66 تملک گردیده لیکن مطابق نظریه کارشناسی و نقشه ترسمی و اقرار صریح و ضمنی شهرداری مشنکی عنه در عمل انطباقی با طح مذکور نداشته و در واقع بنیان و اساس اقدامات تملکی که همانا تقدیم وجودی طرح مصوب و تطابق آن با املاک مورد تملک می باشد دچار خدشه و تزل نموده است اسناد موجود و مضبوط در پرونده حکایت از آن دارد که در تاریخ 21/6/71 بهای ارضی تملکی موضوع شکایت به صندوق ثبت تودیع و در تاریخ 26/6/71 سند رسمی بنام شهرداری انتقال یافته لذا با توجه به اینکه اعتبار قانون اسنادی مطابق حکم مقرر در تبصره 11 ماده قانون 9 زمین شهری در تاریخ 22/6/71 خاتمه یافته و تملک پش از اتمام مدت اعتبار قانون انجام شده است به استناد مواد 1و17 و13 قانون دیوان عدالت اداری و رای شماره مورخ هیات عمومی دیوان عدالت اداری ضمن تشخیص ورود شکایت مطروحه حکم به ابطال اقدامات شهرداری در رابطه با تملک پلاک ثبتی بخش 12 تهرا ن صادر و اعلام میگردد رای صادره قطعی است.
دادرس شعبه 21 دیوان عدالت اداری مستثار شعبه 31 دیوان عدالت داری
شماره نظریه : 7/98/259
شماره پرونده : 98-3/1-259 ح
تاریخ نظریه : 1398/07/16
استعلام :
نظریه می اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
1-مقررات ماده واحده قانون اصلاح قانون راجع به منع توقیف اموال منقول و غیرمنقول متعلق به شهرداری و الحاق دو تبصره به آن مصوب 1389، صرفاً به منظور فراهم آوردن موجبات بهرهمندی شهرداریها از تسهیلات و منابع بانکی جهت اجرای خدمات شهری و ترغیب بانکها به دادن تسهیلات به شهرداریها با مجاز اعلام کردن وصول مطالبات آنها از محل وثایق اخذ شده از شهرداریها بوده و حذف عبارت در بانکها و یا» از ماده واحده سال 1361 در ماده واحده اصلاحی 1389 به قرینه تبصرههای یک و دو ذیل آن و اطلاق عبارت اشخاص ثالث در متن آن، دلالتی بر امکان توقیف و برداشت وجوه موجود در حسابهای شهرداریها نزد بانکها، خارج ازچارچوب ماده واحده سال 1361 ندارد.
2- در فرض سؤال که در اجرای ماده 87 قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356 به شهرداری به عنوان شخص ثالث اخطار شده و شهرداری ضمن پذیرش دین خود به محکومعلیه اعلام کرده است که وجه لازم برای پرداخت طلب محکومعلیه را ندارد، با عنایت به قانون راجع به منع توقیف اموال منقول و غیرمنقول متعلق به شهرداری مصوب 1361، توقیف اموال شهرداری پیش از انقضاء مهلت مقرر در قانون یاد شده (با لحاظ تاریخ اخطار موضوع ماده 87 قانون صدرالذکر) جایز نیست.
3- مطابق ماده 111 قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356 مال غیر منقول بعد از تنظیم صورت و ارزیابی، حسب مورد موقتاً به مالک یا متصرف ملک تحویل میشود و این فرد مکلف است ملک را همانگونه که طبق صورت تحویل گرفته، تحویل دهد. بنابراین هرگاه اجرای احکام وفق این ماده مال غیرمنقول را با تنظیم صورتجلسه موقتاً به مالک یا متصرف ملک تحویل داده باشد، اجرای احکام نیز مکلف است نسبت به تحویل گرفتن ملک از مالک یا متصرف و تحویل دادن آن به برنده مزایده، اقدام کند. بدیهی است، اگر ملک تحویل متصرفی غیر از محکومعلیه (مالک) باشد و وی به ادعای حقی حاضر به تخلیه نباشد، تخلیه ید مستم طرح دعوا و صدور حکم مقتضی است.
4-با توجه به اینکه در فرض استعلام به موجب حکم دادگاه محکومبه ، پول خارجی (ارز) میباشد، لذا محکومعلیه موظف است همان میزان پول خارجی (ارز) مندرج در حکم را به محکومله تحویل دهد و چنانچه در تهیه آن متعذر باشد، با توجه به ملاک ماده 46 قانون اجرای احکام مدنی قیمت آن به تراضی طرفین و در صورت عدم تراضی بهای آن به قیمت یومالاداء به نرخ بازار آزاد محاسبه و از محکومعلیه وصول و به محکومله پرداخت میشود.
دادنامه
شعبه هفدهم دادگاه تجدید نظر استان تهران
شماره دادنامه: 9009970221701398
شماره پرونده: .
تاریخ تنظیم :17/11/1390
تجدید نظرخواه: آقای م. ض با وکالت . به نشانی تهران،
تجدید نظرخوانده: شهرداری منطقه 19 تهران
خواهان ورود ثالث: شرکت م با وکالت آقای و به نشانی تهران –م .
خوانده ورود ثالث شهرداری منطقه 19 تهران به نشانی خانی آباد
م.ض به نشانی تهران – م .
تجدید نظر خواسته ها: 1-مطالبه اجرت المثل 2.وارد ثالث
رای دادگاه
اولا تجدید نظر خواهی آقای م.ض با وکالت. بطرفیت شهرداری منطقه 19 تهران نسیت به دادنامه شماره 201- 11/3/90 صادره از شعبه 187 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم بر بی حقی خواهان بلحاظ عدم احراز مالکیت صادر گردیده موجه و صحیح به نظر میرسد چرا که برا بر اقایر صریح وکیل شرکت . تجدید نظر خواه مالک ملک مزبور می باشد و برابر احکام صادره پیوست حکم قطعی مبنی بر تنظیم سند به نام آقای . صادر گردیده لذا مالکیت وی محرز و مسلم است دادگاه مستندا به ماده 358 آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه مزبور تجدید نظر خوانده را به استناد ماده واحد قانون نحوه تقویم ابنیه و املاک و اراضی مورد نظر شهرداریها مصوب 28/8/70 محکوم به پرداخت ریال معادل. هزار تومان قیمت روز 50/1050 متر مربع از باقیمانده پلاک ثبتی شماره فرعی از 4 اصلی که برابر نظریه کارشناسان منتخب طرفین و کارشناس تعیین شده از سوی دادگاه برآورد و ارزیابی گردیده محکوم می نماید ضمنا تجدید نظر خوانده شهرداری تهران به پرداخت . ریال بابت هزینه دادرسی و نیز حق الوکاله وکیل در حق تجدید نظر خواه محکوم میگردد بدیهی است در اجرای بند 14 ذیل ماده 2 قانون وصولبرخی درآمدهای دولت ومصرف آن در مواد معین مصوب 29/1/74 اجرای احکام در هنگام اجرای حکم نسبت به اخذ مبلغ. ریال از محکوم به و واریز آن به حساب خزانه دارای کل اقدام خواهد نمود ثانیا در خصوص دعوی خواهان وارد ثالث به وکالت آقایان 1-ه 2- ب مبنی بر ورود ثالث در پرونده 609 و اام شهرداری تهران به پرداخت یهای عرصه و اعیان 50/1050 متر مربع یک قطعه زمین با احتساب کلیه خسارت دادرسی و حق الوکاله وکیل مقوم سه میلیون هزار ریال از آنجایی که با استدلال صورت گرفته بشرح فوق شرکت . نسبت به واگذاری قطعه زمین مزبور به آقای اقدام نموده و برابر اقاریر وکلای شرکت مالکیتی در قطعه زمین ندارد لذا دادگاه قرار رد دعوی مزبور را صادر و اعلام نماید. ثالثا در خصوص استرداد دعوی نسبت به یک حلقه چاه در زمین مزبور دادگاه مستندا به بند ب ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان را در این خصوص صادر و اعلام می نماید . رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 17 دادگاه تجدید نظر استان تهران.
شماره نظریه : 7/97/3387
شماره پرونده : 97-66-3387
تاریخ نظریه : 1398/02/09
نظریه می اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
، 2 و3- تفکیک اراضی توسط مالک یا مالکین مشمول مقررات حاکم بر زمان تفکیک است؛ بدین توضیح که چنانچه تفکیکی در زمان حاکمیت ماده 101 قانون شهرداری مصوب 1334 (قبل از اصلاح ماده قانونی مذکور) صورت گرفته باشد، مقررات ماده 101 قانون شهرداری مصوب 1334 که قانون حاکم بر زمان تفکیک است، جاری و ساری میباشد و شهرداری منحصراً از بابت معابر و شوارع عمومی که در طرح تفصیلی پیش بینی شده است، مطالبات خود را از اراضی مذکور به استناد ماده 101 قانون شهرداری مصوب 11/4/1334 خواهد گرفت، لکن هرگونه تفکیک بعد از قانون اصلاح ماده 101 قانون شهرداری مصوب 28/1/1390 مشمول مقررات این قانون با لحاظ فضای عمومی و خدماتی و نیز معابر و شوارع عمومی طبق درصدهای تعیین شده در قانون اخیرالذکر خواهد بود. بنابراین، در فرض سؤال چنانچه تفکیک اراضی بعد از قانون اصلاح ماده 101 قانون شهرداری مصوب 28/1/1390 صورت گرفته باشد، مشمول مقررات همین قانون با لحاظ فضای عمومی و خدماتی و نیز معابر و شوارع عمومی طبق درصدهای تعیین شده در این قانون خواهد بود و اقدامات خلاف قانون مالک (عدم رعایت مقررات مربوط) در تفکیک عملی و فروش اراضی مربوطه، مانع از اجرای مقررات ماده 101 قانون اصلاح قانون شهرداری (در زمان حاکمیت این قانون) نخواهد بود.
4- با توجه به اینکه در ماده 38 قانون اصلاح و تسری آئیننامه معاملات شهرداری تهران مصوب 1355 با اصلاحات بعدی به شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت مصوب 4/2/1390 اعلام شده کمیسیون به اختلافات ناشی از معاملات موضوع این آیین نامه رسیدگی میکند و در ماده 1 آئیننامه مذکور معاملات به سه نوع تقسیم شده، لذا کمیسیون موصوف به اختلافات راجع به این سه نوع معامله میتواند رسیدگی نماید.
1398/02/09
3387/97/7
شماره پرونده: 97-66-3387 ع
5- با توجه به اینکه مطابق اصل 159 قانون اساسی، مرجع رسمی تظلمات و شکایات، دادگستری» است و همانگونه که آرای صادره از کمیسیون موضوع ماده 56 قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع و کمیسیون ماده 12 قانون زمین شهری قابل اعتراض در دادگاه های عمومی و حقوقی است، رأی صادره از سوی قاضی عضو هیأت موضوع استعلام، هرچند برای طرفین لازم الاجرا است، ولی قابل اعتراض در دادگاه عمومی حقوقی ذیصلاح است.
6- درقوانین و مقررات شهرداریها نحوه رسیدگی و ابلاغ آرا و اخطاریه های مربوط به کمیسیونهای شهرداریها مشخص نشده است؛ بنابراین هرچند رعایت مقررات قانون آیین دادرسی مدنی اامی نیست ولی در نبودن قانون خاص میتوان از عمومات قانون آیین دادرسی مدنی در مواردی که قابل انطباق است، استفاده نمود.
درباره این سایت